ورود همه نوع آقا ممنوع
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید من الیزابت آریانی 13ساله هستم امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد



ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 118
تعداد نظرات : 153
تعداد آنلاین : 1

شروع کد تغییر شکل موس -->

ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


شروع کد تغییر شکل موس -->

ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


نويسندگان
الیزابت آریانی

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, :: 13:37 :: نويسنده : الیزابت آریانی


 

این باحاله
Picture of a Donkey
Kicking out one Hind Leg
خدا خر را آفرید و به اوگفت:

تو بار خواهی برد، از زمانی که

تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی

که تاریکی شب سر می رسد.و همواره بر

پشت تو باری سنگین خواهد بود.و تو

علف خواهی خورد و از عقل بی بهره

خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی

کرد و تو یک خر خواهی

بود.


خر به خداوند پاسخ  داد: خداوندا!من می خواهم خر
 
 باشم،

اما پنجاه سال برای خری همچون من
 
عمری طولانی است.پس کاری کن فقط

بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی

خر را برآورده کرد
 
excited alert puppy wagging
his tail with a bone in his mouth
خدا سگ را آفرید و به او  گفت:

 تو نگهبان خانه انسان خواهی

بود و بهترین دوست و وفادارترین

یار انسان خواهی شد.تو غذایی را که
 
به تو می دهند خواهی خورد و سی سال

زندگی خواهی کرد.تو یک سگ خواهی

بود.


سگ به خداوند پاسخ  داد:

خداوندا!سی سال زندگی عمری

طولانی است.کاری کن من فقط پانزده

سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را

برآورد...

Picture of a Cute Little Monkey with Big
<br /> Ears
خدا میمون را آفرید و به  او گفت:

و تو از این سو به آن سو و از

این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و

برای سرگرم کردن دیگران کارهای

جالب انجام خواهی داد و بیست سال

عمر خواهی کرد.و یک میمون خواهی

بود.

میمون به خداوند پاسخ  داد:

بیست سال عمری طولانی است، من

می خواهم ده سال عمر کنم.و خداوند

آرزوی میمون را برآورده

کرد.

و
goofy
looking man with his tongue hanging out wearing a smiley face tie
سرانجام خداوند انسان را آفرید و  به او گفت:

تو انسان هستی.تنها

مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره

زمین.تو می توانی از هوش خودت

استفاده کنی و سروری همه موجودات

را برعهده بگیری و بر تمام جهان

تسلط داشته باشی.و تو بیست سال عمر

خواهی کرد.

انسان گفت:سرورم!گرچه من

دوست دارم انسان باشم، اما بیست

سال مدت کمی برای زندگی است.آن سی

سالی که خر نخواست ، آن پانزده

سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که

میمون نخواست زندگی کند، به من

بده.

و
خداوند آرزوی انسان را برآورده

کرد...

و

از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست

سال مثل انسان زندگی می

کند!!!

و
Picture of a Father Giving his Son a Horse Ride
پس از آن،ازدواج می کند و سی سال

مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می

کند ، و مثل خر بار می

برد

و
frantic dad trying to multi task
and work on the computer and iron at the same time with children causing
chaos
پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند،

پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در

آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و

هرچه به او بدهند می

خورد...!!!
و
Picture of an Angry Old Man
Waving his Cane
وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون

زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به

خانه آن دخترش می رود و سعی می کند

مثل میمون نوه هایش را سرگرم

کند...!!!
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: